سخنی با مروجان چند همسری
شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۳۷ ب.ظ
بعضی اوقات از دیدن کسانیکه خودشون مروج چند همسری هستن ولی وقتی می بینن یه نفر داره از فضای واقعی تعدد حرف میزنه ، شروع میکنن به تخریب طرف و یا اینکه تهمت و بهتان می بندن و میگن این خانم دروغ میگه و یا میگن اسم ما رو نیار ، خیلی ناراحت میشم.
آخه شمایی که داری تشویق میکنی به چند همسری ، انصاف اینه که خوب و بدش رو باهم بگین.
بعضی از مبلغان چند همسری حرفاشون ضد و نقیض داره مثلا میگن:
- اصل بر اینه که مرد چهار همسر داشته باشه و اگر نتونست عدالت رو رعایت کنه به یک زن اکتفا کنه. خب این یعنی اینکه سه تا زنش رو طلاق بده!!!!؟
- و بر اساس نکته بالا میگن که مردایی که یک همسر دارن فقط یک شب مختص به اون خانم هست و شبهای دیگه اختیارش با خودشونه که میخوان چیکار کنن
- و اینکه میگن اجازه زن برای ازدواج مجدد همسر در قانونه و نه در دین
خب ایناییکه گفتین قبول ، پس چرا دیگه اینا رو میگین:
- زن اولی که اجازه میده شوهرش ازدواج مجدد کنه ، خیلی فداکاری کرده و ...
من چندبار این سوال رو از این مبلغان پرسیدم که:
- اگر حق مرده که چهار زن داشته باشه ، پس چطور میگین که زن اول برای اجازه دادن به ازدواج مجدد شوهرش فداکاری کرده؟! (در حالیکه بر این اساس مرد فداکاری کرده که چند سال با یک همسر زندگی کرده)
- اگر زن اول داره فداکاری میکنه پس واقعا داره از یک حقی از خورش میگذره، پس مرد نباید زن دیگه ای بگیره و حقوق زن اول رو پایمال کنه؟
بعضی از این مروجان که صرفا براشون کمیت چند همسری مهمه و نه کیفیت فقط با فداکار نشون دادن و القاب خوب بستن به زن اول میخوان اون رو تشویق کنند به دادن رضایت اما خبر ندارن این زنی که خودش رو فداکار می دونه چه منت هایی بر سر شوهر و اون زن بعدی داره و چه بلاهایی سر اونا میاره، مثل زیبای فداکار ، همسر اول شوهرم
و از اون طرف هم باعث میشه مرد عذاب وجدان پیدا کنه و همش سعی کنه فداکاری زنش رو جبران کنه به هر قیمتی مثل علی شوهرم
و جالبترش اینجاست که زن اول هر کاری خواست میکنه و هر بلایی خواست سر هووش میاره و تنها توجیه اش اینکه "تو که هوو نیومده روی سرت ببینی من چی میکشم؟"
و صحبت آخر با بعضی از دوستان:
آخه چرا بعضیا فکر میکنن من مخالف تعدد هستم؟!!! درسته زندگی من تلخی اوایلش خیلی بیشتر از شیرینی هاشه این واقعیته ، من که نمی خوام براتون غصه بگم ، دارم خاطره میگم ، توی زندگی تک همسری هم تلخی هست ، حتی زندگی من با اشکان خیلی سختتر بود از زندگیم با علی .
البته باید این اشکالات رو یک نفر دیگه غیر از خود سیمین بگه تا بشه قبول کرد ولی می خوام یک اعتراف کنم طی بحث هایی که با مبلغین تعدد زوجات البته در طی سالها پیش داشتم و با وبلاگ نویس های همسر اول صحبت کردم،
گفتگو با زن دوم کمتر اعصاب خرد کن هست چون زنان اول حاضر به افشای خلقیات خودشون و کوتاهی هاشون در زندگی نیستند و همیشه سعی در پنهان کاری دارن و همینطور آقایون خواهان تعدد علاقه ای به افشای ایرادهای زن اول نیستند، هنوز نمی دونم چرا؟ ولی یک زن دوم حالا واقعا یا برای آرام کردن خودش هست نمی دونم ولی هرچه هست راحت از مشکلات زن اول می نویسه. و این خوبه و باعث میشه خانم های اول بیشتر در خلق و منش زندگی شون دقت کنند و مراقب باشند که حقی از شوهر و خودشون ضایع نشه و بلای هوو بی خودی سر یک زندگی نازل نمیشه.